کارگردان : Jacques Audiard نویسندگان : Jacques Audiard, Thomas Bidegain بازیگران : Jesuthasan Antonythasan, Kalieaswari Srinivasan, Claudine Vinasithamby خلاصه داستان : ديپان يک جنگجوی تاميل سريلانکایی است که به فرانسه فرار می‌کند و در خارج از پاريس سرایدار می‌شود. فيلم با سکانس کوتاهی در سری‌لانکا شروع می‌شود: جنگ داخلی تمام شده، ببرهای آزادی‌خواه اجساد رفقای کشته شده خود را می‌سوزانند و لباس‌های نظامی خود را با لباس معمولی عوض می‌کنند و سعی می‌کنند خود را در میان مردم عادی جای دهند. در کمپ پناهنده ها، زن جوانی دنبال کودکان بی سرپرست می‌گردد: نه برای هدف وحشتناکی مانند قاچاق جنسی يا بردگی، بلکه برای تشکیل يک خانواده جعلی و کمک به جنگجوی مذکور و عبور از منطقه جنگی و رفتن به اروپا. اين سه، که کاملاً با هم غريبه‌اند، در نهايت سر از فرانسه درمی‌آورند و تلاش آن‌ها برای سازگار شدن با واقعيت زندگی جديد از طريق گفتگو درباره مسائل مهاجرتی، دست‌فروشی جنس‌های ارزان قيمت کف خيابان و پرسه زدن در ميان دشنام‌های ناگزير [فرانسوی‌ها] به تصوير کشيده می‌شود. مرد، معروف به ديپان (با بازی آنتونی تاسان جسوتاسان) بالاخره به کار سرایداری مشغول می‌شود و اين سه بالاخره سرپناهی در يک خانه مخروبه پيدا می‌کنند؛ آپارتماني که اخيراً متروکه شده، بازگشایی می‌شود و خانه آن‌ها می‌شود. آنها دوباره بايد قوانين جديدی ياد بگيرند و مذاکرات جديدی صورت میگيرد- به خصوص با يک گروه خشمگين که تجارت مواد مخدر محله را کنترل می‌کند و هر روز صبح يکی از بلوک‌های منطقه را تصاحب می‌کند. شغل سرایداری ديپان فرصت استراحتی به او می‌دهد و او و همراهانش مسلماً خيلی محتاطانه زندگی جديدشان را در پايين‌ترين سطح اجتماعی فرانسه دنبال می‌کنند. کودک، ايلايال (کلودين ويناسامبی)، به مدرسه می‌رود و همسر ديپان، يالينی (کاليسواری سرينيواسان) هم کار پيدا می‌کند، آشپزی و نظافت خانه مردی به نام حبيب، که از بيماری زوال عقل رنج می‌برد. (اما حتی در اینجا هم شرایط غیرعادی دیده می‌شود: سردسته‌های گروه مواد مخدر اتاق نشیمن حبیب را دفتر کار خود کرده‌اند.) سه شخصیت اصلی فیلم از طريق بازی‌های روزمره زندگی به هم نزديک می‌شوند، حتی تقريباً به آن خانواده ای که تظاهرش می‌کنند تبديل می‌شوند. آمدن يک زندانی تازه آزاد شده به نام براهيم (وينسنت روتيرز) در اواسط فيلم، يک تغيير دراماتيک را رقم می‌زند. با بدست گيری دوباره رهبری گروه خلافکارها، حضور او نوعی عصبيت شادی آور را در رويدادهای فيلم تزريق می‌کند. يالينی دچار توجه بی کلام و هراس آوری نسبت به براهيم می‌شود؛ اما از آن دراماتيک‌تر تأثير نيمه خودآگاه او بر ديپان است. افزايش تنش‌ها با گروه منجر به يک نزاع و گريز می‌شود؛ ديپان با برگشتن به حالت شبه نظامی گری به اين تهديد واکنش نشان می‌دهد، علائم روانی اختلال تنش زای پس از رويداد (PTSD) کاملاً مشهود هستند. منبع : نقد فارسی /987/